۱۳۹۴ خرداد ۱۴, پنجشنبه

تاریخ اسلام بخش دوازدهم ( روانشناسی محمد )




روانشناسی محمد

بازشکافی زندگی محمد و اعمالی که او در طول زندگیش انجام داد تنها نشان دهنده شخصیت بیمار او می باشد . تنها یک انسان بیمار می تواند در یک روز دستور دهد که 700 نفر را گردن بزنند و سپس شب همان روز زن یکی از قربانیان را به رختخواب خود ببرد . 
بسیاری از دانشمندان و مورخان شهیر بر این اعتقادند که محمد دارای بیمار صرع بوده است . بیماری صرع بیماریست که فرد گاهگاهی دچار حمله عصبی می شود و این حمله ها باعث تشنج در فرد بیمار می شود . محمد نیز هنگامی که دچار این حملات میشده بلافاصله پس از آن ادعا می کرده که جبرئیل بر او نازل شده است . 


عقده حقارت محمد


محمد هنگامی که بدنیا آمد پدرش را از دست داده بود . او به یک زن بادیه نشین سپرده شده بود تا در هوای سالم بیابان رشد کند . برپایه نوشته ابن اسحق , زنانی که برای نگهداری کودکان شیرخواره به مکه آمده بودند حتی حلیمه و همسرش از قبول محمد خودداری می کردند برای اینکه او پدر نداشت و معمولا پدر مخارج نگهداری فرزند را پرداخت می کرد . حلیمه نیز به ناچار در حالیکه نتوانسته بود کودکی را با خود به بیابان ببرد محمد را قبول کرد بدیهی است که کودکی که با اکراه و به ناچار به دست یه زن بادیه نشین سپرده می شود دوره کودکی حقارت آمیزی را سپری کرده است . حلیمه نیز در پنج سالگی او را به مادرش بازگردانید و دلیل آن هم شروع اوهام گویی محمد بود و آنها فکر می کردند که ارواح خبیثه در وجود محمد نفوذ کرده اند بنابراین او را به مادرش بازگرداندند . پس از مرگ مادرش محمد نزد پدربزرگش و پس از مرگ او نزد عمویش زندگی کرد . محمد تا سن 25 سالگی پیوسته به مشاغلی مانند چوپانی و نگهداری گوسفند و شتر مشغول بود . محمد تا سن 25 سالگی و تا قبل از اینکه با خدیجه آشنا بشود همواره در فقر بسیار شدید بسر می برد و مشاغلی در دست داشت که در آن زمان بسیار پست بشمار می آمدند . فردی که بهترین و سازنده ترین دوران زندگی اش را بدون خانواده و در فقر شدید بسر برده باشد بسیار طبیعی است که دچار عقده حقارت باشد . فقدان محبت پدر و مادر , رشد پیدا کردن نزد  یک زن بادیه نشین , سپری کردن نوجوانی و جوانی در فقر شدید دست به دست می دهند تا هر انسانی را دچار عقده حقارت نمایند . اینگونه افراد که از عقده حقارت رنج می برند همواره در جستجوی قدرت و برتری از دیگران می باشند و اینگونه افراد برای رسیدن به کمبودهای خویش از هیچ جنایت و رفتار مجرمانه ای واهمه ندارند .  محمد نیز در نتیجه رنج بردن از عقده حقارت برای رسیدن به قدرت از هیچ جنایتی واهمه نداشت . 

محمد دارای بیماری دیوانگی اخلاقی (moral insanity )  نیز بود . اینگونه افراد بسیار عادی می توانند سخن بگویند و با استدلال منطقی به اثبات باورهای خود بپردازند ولی در مغز آنها اندیشه های فاسد و ویرانگر در تکاپو می باشد . فردی که دارای چنین شخصیتی می باشد با بیرحمی تمام می تواند دست به هر جنایتی بزند و در عوض دچار هیچگونه عذاب وجدانی هم نشود . همین شخصیت های ضد اجتمایی محمد باعث می شد که او دستور دهد تا گردن هفتصد نفر را بزنند و از اینکار هم به هیچوجه احساس گناه و ترس نداشته باشد . 



عقده خودبزرگ بینی محمد

بدون شک می توان گفت که محمد دارای بیماری عقده خودبزرگ بینی یا megalomania بوده است . خدبزرگ بینی بیماریست که فرد مبتلا گمان می کند که دارای فروزه هایی می باشد که دیگران از آنها بی بهره اند در این موارد فرد احساس می کند که بالاتر از همه چیز و همه کس می باشد و دارای توانایی هایی می باشد که سایر افراد از آن بی بهره اند . قرآن بزرگ ترین مدرکیست که بیماری خودبزرگ بینی محمد را ثابت می کند و محمد آشکارا تفکرات ناشی از این بیماری را در قرآن ذکر می کند . 


سوره بقره آیه 104
ای اهل ایمان (هنگام تکلم با رسول) به کلمه راعنا (ما را رعایت کن) تعبیر مکنید، بلکه بگویید: انظرنا (ناظر احوال ما باش)؛ و (سخن خدا را) بشنوید و (بدانید که) برای کافران عذاب دردناک مهیا است. 
سوره نساء آیه 65
 به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند. 
 سوره نساء آیه 80
هر که رسول را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده، و هر که مخالفت کند (کیفر مخالفتش با خداست و) ما تو را به نگهبانی آنها نفرستاده‌ایم. 
سوره نور آیه 62
 مؤمنان حقیقی آنهایی هستند که به خدا و رسولش ایمان (و انقیاد کامل) دارند و هرگاه در کاری اجتماعشان به حضور رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) لازم باشد حاضر آیند و تا اجازه نخواهند هرگز از محضر او بیرون نمی‌روند. و (ای رسول ما) آنان که از تو اجازه می‌خواهند اینان به حقیقت اهل ایمان به خدا و رسولند، پس چون از تو اجازت طلبند که بعضی مشاغل و امور خود را انجام دهند از آنان هر که را خواهی اجازه ده و بر آنها از خدا طلب مغفرت و آمرزش کن، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. 
سوره احزاب آیه 21
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند. 
سوره احزاب آیه 36
و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده‌اش به كارى فرمان دهند، براى آنان در كارشان اختيارى باشد؛ و هر كس خدا و فرستاده‌اش را نافرمانى كند قطعاً دچار گمراهى آشكارى گرديده است. 
سوره حجرات آیه 4
كسانى كه تو را از پشت اتاقها[ى مسكونى تو] به فرياد مى‌خوانند، بيشترشان نمى‌فهمند. 
سوره احزاب آیه 56
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‌فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد. 
آیه های بالا نمو نه هایی از مدارک اثبات بیماری خودبزرگ بینی محمد بوده که همواره خود را والاتر از همه انسان ها قرار می دهد و حتی الله نیز او را ستایش می کند . محمد الله را آلت دست خود جهت ارضای عقده های روانی خود قرار داده بود . براینکه ثابت کنیم که چگونه الله آلت دست محمد و عقده های روانی او بود لازم است مثالی را ذکر کنیم و براستی هر انسانی با شعوری با دیدن این شواهد به مسخره بودن و شیادانه بودن قرآن و محمد پی می برد . 
محمد روزی در مسجد با گروهی از پیروانش نشسته بود که ناگهان گروهی از پیروانش که در جنگ بدر شرکت داشتند و برای محمد قابل احترام بودند وارد مسجد شدند محمد از پیروانش خواست که برای نشستن آنا جا باز کنند ولی پیروانش از دادن جای خود به آنها سرباز زدن و ناگهان در نتیجه رد فرمان محمد عقده خودبزرگ بینی محمد الله را وادار می کند که آیه ای برای چنین داستان مسخره ای نازل کند :

سوره مجادله آیه 11 
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون به شما گفته شود: «در مجالس جاى باز كنيد»، پس جاى باز كنيد تا خدا براى شما گشايش حاصل كند، و چون گفته شود: «برخيزيد»، پس برخيزيد. خدا [رتبه‌] كسانى از شما را كه گرويده و كسانى را كه دانشمندند [بر حسب‌] درجات بلند گرداند، و خدا به آنچه مى‌كنيد آگاه است. 
در هر آیه ای که محمد از الله سخن می گوید خود را در سطح الله و یا حتی بالاتر از الله قرار می دهد و بدین ترتیب تازیان را وادار می کند تا ضمیر تشنه و بیمار محمد را با احترام گذاشتن به او سیراب کند . 
ترکیب بیماری های عقده حقارت و خودبزرگ بینی و دیوانگی اخلاقی فردی بی نهایت ضداجتمایی خواهد ساخت و اگر آن فرد قدرت پیدا کند بی شک به یک فرمانروای خونخوار و ضد بشری تبدیل خواهد شد . محمد فردی بود که از بیماری های ذکر شده رنج می برد و به قدرت رسیدن او باعث شد تا با همکاری این بیماری های که در وجودش بودند ضد انسانی ترین و جنایتکارانه ترین اعمال ضدبشری را مرتکب شود و ذره ای نیز احساس گناه نکند . محمد زمانی که با خدیجه آشنا شد و با او ازدواج کرد خود را در خانه زنی ثروتمند دید که بهترین زمان برای آغاز بازگشایی عقده های روانی اش بود . 

عقده های جنسی محمد

ازدواج محمد با عایشه شش ساله در حالی که 51 سال سن داشت نشان از بیماری پدوفیلیا و یا بچه بازی محمد دارد که در این بیماری حتی بیمار از دیدن و لمس بدن بچه نیز ارضاء جنسی می شود . محمد به یقین دارای این بیماری بوده است و ازدواج با عایشه یکی از موارد نشان دهنده بیماری محمد می باشد . 
ابن اسحق همچنین می نویسد :
" پیامبر الله روزی از نزدیک کودک دختری که با سینه روی زمین می خزید رد می شد , اظهار داشت زمانیکه این کودک رشد کند من او را به همسری برخواهم گزید "

قرآن نیز انحراف جنسی محمد را در موارد بسیاری ثابت می کند . دوستداران اسلام می توانند تاریخ را تحریف کنند ولی آیا در برابر آیات قرآن نیز می توانند بانگ انکار سردهند ؟
الله بعد از اینکه محمد دارای 9 همسر و چندین زن صیغه ای بوده بازهم نگران بیماری جنسی پیامبر خویش بوده و دست او را برای ارضای عقده های جنسی بدون محدودیت باز می گذارد :

سوره احزاب آیه 50 
اى پيامبر، ما براى تو آن همسرانى را كه مَهْرشان را داده‌اى حلال كرديم، و [كنيزانى‌] را كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده، و دختران عمويت و دختران عمه‌هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند، و زن مؤمنى كه خود را [داوطلبانه‌] به پيامبر ببخشد-در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد. [اين ازدواج از روى بخشش‌] ويژه توست نه ديگر مؤمنان. ما نيك مى‌دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده‌ايم، تا براى تو مشكلى پيش نيايد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است. 

جمیع مسلمین به تبعیت از دانشمندان و نویسندگان اسلام بر این عقیده پافشاری می کنند که زن بارگی های محمد جنبه شهوت رانی نداشته و فقط جنبه سیاسی داشته است . در جواب , از بین صدها دلیل و مدرک تاریخی و حتی آیات بسیار آشکار خود قرآن که انحراف جنسی محمد را ثابت می کنند به ذکر یک سوال و  جمله ای برای اندیشدن بسنده می کنیم . چه جنبه سیاسی در این قضیه وجود داشته که 700 نفر از یهودیان را سر ببرند و سپس با زن یکی از مقتولان در شب همان روز جنایت همبستر شود !!! ویا صفیه دختر رئیس طایفه بنی قریضه را به رختخواب خویش ببرد . چه مصلحت سیاسی می تواند این رفتار را توجیه کند؟؟
 البته شایان ذکر می باشد که در هیچ دینی به کسی اجازه تجاوز و تصاحب زن مردم داده نشده است و این موضوع خاص دین مبین اسلام می باشد .

این جهالتی که مسلمانان در برابر زن بارگی محمد نشان می دهند را نمی توان نادانی نامید بلکه بواقع تبهکاری می باشد . 
برتولت برشت می گوید : " آنهایی که از حقایق ناآگاه هستند , نادان , و افرادی که حقایق را می دانند اما از ذکر آن خودداری می کنند تبهکار می باشند . "

مسلمانان نیز اگر از شخصیت واقعی محمد آگاهی ندارند دچار نادانی هستند و با مطالعه و تحقیق می توانند این آگاهی را کسب کنند . اما مسلمانانی که , نمونه روشن آنها آخوندهای حاکم بر ایران می باشند , حقایق را می دانند اما به دلایل سیاسی و قدرت طلبی از بیان حقیقت خودداری می کنند بهیچوجه نادان نیستند بلکه تبهکار هستند .


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر