۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

تاریخ اسلام بخش سوم ( محمد مدنی و آغاز امپراطوری شمشیر )


محمد مدنی و آغاز امپراطوری شمشیر 

همانطور که در پیش گفته شد تا زمانیکه محمد و پیروانش به بتهای مکه توهین نمی کردند در امان بودند ولی از زمانیکه که او و یارانش ناسزاگویی به بتها را آغاز کردند مور خشم مردم قرار گرفتند و تنها عاملی که باعث می شد محمد از خشم مردم در امان باشد حمایت ابوطالب عمویش بود که البته وی نیز از اقدامات محمد بسیار بیزار بود . محمد برای در امان ماندن به خانه یکی از مریدانش بنام ارکم پناه برد اما پیروانش همچنان مورد خشم و اذیت مردم مکه بودند تا اینکه محمد تصمیم گرفت که از پادشاه مسیحی حبشه تقاضای پناه دادن کند که پادشاه حبشه نیز پذیرفت و به حدود 80 نفر از پیروان محمد پناه داد . مدت 3ماه آنان در پناه حبشه بودند که این مدت زمان را مهاجرت اول می نامند . در سال چهارم ادعای پیامبری محمد دو رویداد باعث توانمند شدن محمد شد و آن دو رویداد گرویدن عموی محمد حمزه و عمر بن الخطاب ( خلیفه دوم ) به اسلام بود . حال که دو فرد قوی و خشن از او حمایت می کردند محمد خود را توانمد تر از گذشته دریافت . هنگامی که افراد تیره قریش شاهد قدرتمندتر شدن محمد شدند با پشتوانه و حمایت ابوجهل اقدام به تحریم محمد کردند طوریکه بر اساس این تحریم ها کسی نمی توانست با کسانی که اسلام آوردند ازدواج و یا دادو ستد کند و تنها در یک مورد تحریم ها لغو می شد و آن هم زمانی بود که پیروان محمد به شیادی او پی برده و از اسلام دست بکشند و محمد را برای مجازات به آنان بسپارند . این تحریم ها به مدت 3 سال ادامه داشت تا جاییکه محمد دیگر نمی توانست به تبلیغ دین خود بپردازد تا زمانیکه با پا درمیانی ابوطالب تحریم ها در سال آخر اقامت محمد در مکه برداشته شد . ولی در همان سال دو رویداد پی در پی و بسیار ناگوار برای محمد پیش آمد آن هم فوت خدیجه و ابوطالب بود . محمد نتوانست کسی را مانند ابوطالب بیابد تا بتواند از حمایتهای او برخوردار بشود اما بلافاصله پس از مرگ خدیجه عقده های جنسی  او بیدار شدند  اقدام به ازدواج با عایشه 6 ساله ( دختر ابوبکر ) ولی چون از نگر اجتمایی فعلا امکان همخوابی با عایشه وجود نداشت او یکی از بیوه های یاران خود را بنام سوده که از مهاجران 
حبشه بودند به عقد خود درآورد .
حال که محمد ابوطالب را از دست داده بود دیگر هیچ کسی وجود نداشت که در برابر خشم مردم مکه از او حفاظت کند محمد نیز برای رهایی از دست خشم مردم همراه زید پسرخوانده اش به طائف شهری در نزدیکی مکه پناه برد اما مردمان آنجا که بت پرست بودند با خفت و خواری محمد و زید را بیرون انداختند و آنها نیز مجبور شدند به مکه بازگردند .

محمد مدنی مرد شمشیر

محمد که پس از گذشت 13 سال در مکه نتوانست پیروان زیادی را بخود جذب کند به مدینه فرار کرد و در آنجا ارتش منظمی را تشکیل داد اما با این فرق که آن پیامبر اندرزگوی مکی به ناگهان تغییر چهره داد و شمشیر در دست گرفت و بزرگترین دین تروریستی دنیا را آغاز کرد . فرار او از مکه به مدینه به این شرح است که یک گروه هفت نفری از قبیله خزرج برای زیارت خانه کعبه  از مدینه به مکه آمدند و محمد فرصت یافت تا با آنان به گفتگو و مذاکره بپردازد و دین نوپایش را برای آنان تشریح کند . آنها نیز تحت تاثیر محمد قرار گرفتن و به دودلیل با او همکاری کردن اول اینکه یهودیان بسیاری که در مدینه بودند وبه آنها گفته شده بود که بزودی پیامبری ظهور خواهد کرد و به آنعا کمک خواهد کرد تا بر بت پرستان چیره شوند . دوم اینکه آنان امیدوار بودند که وجود محمد باعث آشتی دو قبیله مهم اوس و خزرج بشود تا بتوان این دو قبیله مهم مدینه را با هم متحد نمود و به خونریزی میان این دو قبیله پایان داد .

در تابستان 621 آن گروه هفت نفره  همراه پنج نفر از یاران خود برای انجام مراسم زیارت خانه کعبه وارد مکه شدند و با محمد گفتگو کردند و پیمان همکاری بستند . این پیمان در محلی به نام عقبه رخ داد . هنگام بازگشت این گروه به مدینه محمد یکی از پیروانش بنام مصعب بن عمیر که قرآن را بخوبی می دانست را با آنها به مدینه فرستاد تا اصول قرآن و اسلام را به آنها آموزش دهد . نتیجه کار این گروه بقدری موفقیت آمیز بود که سال بعد یک گروه 75 نفره برای دیدار محمد وارد مکه شدند .  رئیس آن گروه تضمین کرد که از محمد مانند نوامیسشان در مدینه محافظت خواهند کرد این پیمان به (( پیمان دوم عقبه )) مشهور است . این پیمان راه را برای فرار محمد از مکه به مدینه هموار ساخت . مردم مکه به هر روی می خواستند که محمد را در مکه نگه دارند و به زندگی او پایان دهند چراکه رفتن محمد به مدینه و ریاست آن شهر توسط محمد خطر بسیار بزرگی برای مردم مکه بود . بنابراین به پیشنهاد ابوجهل از هر طایفه ای مردی به سوی خانه محمد گسیل شد تا کار او را یکسره کنند اما محمد علی ابن ابیطالب را جای خود در خانه اش گذاشته بود و همراه ابوبکر پا به فرار گذاشته بود . فرار محمد از مکه به مدینه که در سال 16 ژوئیه سال 622 میلادی انجام گرفت را در تاریخ با نام (( هجرت )) می شناسند و بعدها نیز نخستین سال آغاز تاریخ اسلام دانسته شد . آن گروه از پیروان محمد که با او از مکه به مدینه رفتند را مهاجران می نامند و یاران محمد در مدینه را انصار می نامند . بزرگترین دلیل فراخوانی محمد به مدینه اوضاع نابسامان داخلی این شهر بود که بر خلاف مکه دارای چندین قبیله متخاصم بود که اتحادی با یکدیگر نداشتند و همچنین سه قبیله یهودی  بنی نظیر , بنی قینقاع و بنی قریظه بسر می بردند که رابطه خوبی با تازیان نداشتند . در این شهر که مانند مکه دارای یک قدرت مرکزی نبود همواره بین دو قبیله اوس و خزرج درگیری و خونریزی بود از اینرو مردم همواره انتظار فردی را می کشیدند که بتواند یک حکومت مرکزی درست کند و به جنگ های قبیله ای پایان دهد . محمد نیز برای ایجاد حکومت و امپراطوری خود نیاز مدینه به یک حکومت مرکزی را غنیمت شمرد تا بتواند قوانین دین نوپای خود را به مرحله اجرا دربیاورد . بنابراین ورود محمد به مدینه را می توان آغاز امپراطوری خونین اسلام دانست . اما متحد کردن قبایل مدینه کار آنچنان راحتی نیز نبود . و حتی وجود (( منافقین )) که به آن دسته از افرادی گفته می شد که به ظاهر مسلمان شده بودند ولی در باطن غیرمسلمان بودد و مخالف حضور محمد در مدینه بودند . پیوند محمد با یهودیان مکه برای او نگران کننده بود چراکه قانون مدینه دست یهودی ها در نگهداری دین خود بازگذاشته بود و یهودی ها اعتقاد داشتند که پیامبر جدید از تیره داوود ظهور خواهد کرد نه از تازیان و قبیله قریش بنابراین همواره محمد را تمسخر می کردند و او را شیاد می نامیدند  . محمد برای اینکه نظر یهودی ها را جذب کنند دست به اقدامات بسیار حیله گرانه ای زد . او با به رسمیت شمردن و حتی ترکیب بعضی از آداب یهودیان با اسلام در صدد ثابت کردن این بود که دین او تکمیل کننده ادیان دیگر است . مثلا روزه را به مانند یهودی ها وارد دین اسلام نمود .و حتی در ابتدا قبله مسلمانان را اورشلیم تعیین نمود و همچنین در خیالبافی سفرش به آسمان ها  مبدا سفرش را اورشلیم عنوان کرد . اما هیچیک از این حیله گری ها برای گرایش یهود به اسلام فایده ای نداشت . بنابریان در اولین اقدام بی درنگ آیه های 136 تا 147 سوره بقره را نازل کرد و به مسلمانان دستور داد تا قبله خود را از اورشلیم به مکه تغییر دهند . همچنین زمان روزه مسلمانان را هم که پیش تر بر اساس زمان آیین یهود بود تغییر داد . 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر